نويسندگان



آثار تاريخي يك عاشق



دوستان عاشق تنها



دوستان عاشق



وضعیت من در یاهو



آمار وب



طراح قالب:



موزیک و سایر امکانات





شکست

سنگ صبوری ام شکست

بر سر حوری ام شکست

چون که نیامدش به من

صنم ز دوری ام شکست

چون که نبودش بت من

کوزه اشک کوری ام شکست

من چه کنم ز دست او

که دست زوری ام شکست


[+] نوشته شده توسط هادی نجفی در 17:11 | |







هرگزلحظات با تو بودن را از یاد نخواهم برد...

هرگزلحظات با توبودن را از یاد نخواهم برد .هرگز لبخند های ملیح وبی ریایت

را از یاد نخواهم برد.لحظات در گذر است ودقیقه دقیقه های ساعت برایمان مهم

است زیرا که دیگر تکرار نمیشوند شاید روزگاری یادمان آری که دیگر هیچ

نشانی از ما نباشد اما برگه ها بیانگوی دوستی بین ماست .بدان که هرگز

ازخاطرم نمی روی وبا تو بودن برایم لذت بخش است .

  اینک تو را به خدای زیبایی ها میسپارم

روزها ازپی هم میگذرند ونشانی از خود باقی نمی گذارند

ولی ای تنهاترین رویای عشق  هیچ چیز خیال تورا از من جدا نمی کند


[+] نوشته شده توسط هادی نجفی در 17:8 | |







قلب

پسر به دختر گفت اگه يه روزي به قلب احتياج داشته باشي اولين نفري هستم كه ميام تا قلبمو با تمام وجودم تقديمت كنم.دختر لبخندي زد و گفت ممنونم
تا اينكه يك روز اون اتفاق افتاد..حال دختر خوب نبود..نياز فوري به قلب داشت..از پسر خبري نبود..دختر با خودش ميگفت :ميدوني كه من هيچوقت نميذاشتم تو قلبتو به من بدي و به خاطر من خودتو فدا كني..ولي اين بود اون حرفات..حتي براي ديدنم هم نيومدي…شايد من ديگه هيچوقت زنده نباشم.. آرام گريست و ديگر چيزي نفهميد…

چشمانش را باز كرد..دكتر بالاي سرش بود.به دكتر گفت چه اتفاقي افتاده؟دكتر گفت نگران نباشيد پيوند قلبتون با موفقيت انجام شده.شما بايد استراحت كنيد..درضمن اين نامه براي شماست..!
دختر نامه رو برداشت.اثري از اسم روي پاكت ديده نميشد. بازش كرد و درون آن چنين نوشته شده بود:

سلام عزيزم.الان كه اين نامه رو ميخوني من در قلب تو زنده ام.از دستم ناراحت نباش كه بهت سر نزدم چون ميدونستم اگه بيام هرگز نميذاري كه قلبمو بهت بدم..پس نيومدم تا بتونم اين كارو انجام بدم..اميدوارم عملت موفقيت آميز باشه.(عاشقتم تا بينهايت)


دختر نميتوانست باور كند..اون اين كارو كرده بود..اون قلبشو به دختر داده بود..
آرام اسم پسر را صدا كرد و قطره هاي اشك روي صورتش جاري شد..و به خودش گفت چرا هيچوقت حرفاشو باور نكردم


[+] نوشته شده توسط هادی نجفی در 17:47 | |







شاگرد زبان نفهم

استاد: وقتی بزرگ شوی چه میکنی ؟
شاگرد: عروسی
...
استاد: نخیر منظورم اینست که چكاره میشوی ؟
شاگرد: داماد
استاد: منظورم اینست وقتی بزرگ شوی چه میکنی ؟
شاگرد: زن میگیرم
استاد: احمق ، وقتی بزرگ شوی برای پدر و مادرت چه میکنی ؟
شاگرد: عروس میارم
استاد: لعنتی ، پدر و مادرت در آینده از تو چی میخواهد ؟
شاگرد : نوه :))))))))))
:)) :))


[+] نوشته شده توسط هادی نجفی در 12:54 | |







بدون شرح...


[+] نوشته شده توسط هادی نجفی در 13:10 | |







یک شبی مجنون نمازش را شکست

 

یک شبی مجنون نمازش را شکست
بی وضو در کوچه لیلا نشست
عشق آن شب مست مستش کرده بود
فارغ از جام الستش کرده بود
سجده ای زد بر لب درگاه او
پر زلیلا شد دل پر آه او
گفت یا رب از چه خوارم کرده ای
بر صلیب عشق دارم کرده ای
جام لیلا را به دستم داده ای
وندر این بازی شکستم داده ای
نشتر عشقش به جانم می زنی
دردم از لیلاست آنم می زنی
خسته ام زین عشق، دل خونم مکن
من که مجنونم تو مجنونم مکن
مرد این بازیچه دیگر نیستم
این تو و لیلای تو ... من نیستم
گفت: ای دیوانه لیلایت منم
در رگ پیدا و پنهانت منم
سال ها با جور لیلا ساختی
من کنارت بودم و نشناختی
عشق لیلا در دلت انداختم
صد قمار عشق یک جا باختم
کردمت آوارهء صحرا نشد
گفتم عاقل می شوی اما نشد
سوختم در حسرت یک یا ربت
غیر لیلا برنیامد از لبت
روز و شب او را صدا کردی ولی
دیدم امشب با منی گفتم بلی
مطمئن بودم به من سرمیزنی
در حریم خانه ام در میزنی
حال این لیلا که خوارت کرده بود
درس عشقش بیقرارت کرده بود
مرد راهم باش تا شاهت کنم
صد چو لیلا کشته در راهت کنم.
 

[+] نوشته شده توسط هادی نجفی در 12:12 | |







الهی آن کس که تو را شناخت جان را چه کند؟؟؟؟

 


[+] نوشته شده توسط هادی نجفی در 11:50 | |







تصاویر من در مسجد النبی(مدینه)

 


[+] نوشته شده توسط هادی نجفی در 11:34 | |







دختر از پسر پرسید...

 

دختره از پسره پرسید من خوشگلم؟
گفت نه .
گفت دوستم داری؟
گفت نوچ
گفت اگه بمیرم برام گریه میکنی؟
گفت اصلا
دختره چشماش پر از اشک شد. هیچی نگفت
پسره بغلش کرد گفت:
تو خوشگل نیستی زیبا ترین هستی.
تورودوست ندارم چون عاشقتم.
اگه تو بمیری برات گریه نمیکنم چون من هم می میرم.
 

[+] نوشته شده توسط هادی نجفی در 11:24 | |







 


[+] نوشته شده توسط هادی نجفی در 15:40 | |



صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 9 صفحه بعد